محل تبلیغات شما

از ابتدای آشنایی ام با ابن بزرگ مرد ،نزدیک به سه دهه می گذرد!ابتدا کمتر به زیارت این دوست می رفتم و تدریس در عشایر بختیاری عامل بود،دهه ی هفتاد ارتباط ام با این یار که الان می بایست هر دانشگاهی منت اورا بکشند تا دانشجویانش کمی سواد و ادب از وی بیاموزند ،رفته رفته بیشتر شد !دهه ی هشتاد ،یک روح در دو کالبد شدیم!سیروس همینکه به مسجدسلیمان می آمد،علول ،یارمحمد ، رستم ،منصور ،سلو ، صادق و دیگر دوستان جمع می شدیم هشت بنگله خانه ی ما .بعد به طهران و کرج کوچ کردم!

اکنون که دانشجویی تخصصی دکترا دانشگاه علوم و تحقیقات تهران هستم ،به یاد مسجدسلیمان و بزرگ مردانش چون یارمحمد می افتم ،تازه متوجه می شوم من دو سه دهه قبل تر درس های دانشگاهم را نزد استادم یارمحمد اسدپور پس داده بودم!و اکنون در دهه ی ۹۰ مبحثی گنگ مطرح می گردد که من نزد یار خود آنان را شاگردی کرده بودم!

اگرچه گه گاهی بین مان جدل ها هم می افتاد باز نمی توانستیم همدیگر را روز بعد نبینیم!"آه ای پشت برج!/ماچوپیچوی شاعران بزرگ ناب ایرانی!."

خواستم در این دلتنگی پاییزی از شمال ستایشگر استادی باشم در جنوب تا بداند هنوز هم شاگرد همان سال های اویم!

خداوندا این یار و خانواده اش را عزیز دار ،آنچنانکه بسیارانی را عزیز و گرامی داشت و مسیر زندگی شان را به ادبیات و مجری صدا و سیما و نهاد های فرهنگی تغییر داد!

یار محمد اسدپور ذاتن شاعر و بی شک استاد بزرگی است!

رامین یوسفی،کرج،آبان ۱۳۹۸

یار محمد برای من یک دانشکده ی ادبیات است :در ستایش یک دوست

چند شعر میتراییکی از امید حلالی

تیمارستان سوسیالیستی یک شعر میتراییکی از رامین یوسفی

ی ,یار ,دهه ,های ,اسدپور ,یارمحمد ,این یار ,را عزیز ,دهه ی ,ام با ,سه دهه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدرسه خوب