محل تبلیغات شما

فرمالیست ها در بحث از شعر نکته ای مهم را مطرح
کرده اند که مساله کلی" مناسبات میان متون ادبی "را نیز پیش می کشد. این پیوند های درونی میان متون متعلق به یک دوره از آن دوره های متفاوت را امروز به از باختین "مناسبات بینامتنی"می خوانیم. این بحث با مقاله هنر همچون شگرد شکلوفسکی آغاز شد که او در این مقاله نشان داد که هر چه بیشتر با دورانی آشنا می شویم،اطمینان بیشتری می یابیم که انگاره ها و تصاویری که شاعری به کار برده است و به رمان ما ابداع خود شاعر بودند تقریباً بی هیچ دگرگونی از اشعار شاعر دیگری وام گرفته شده اند نوآوری شاعران در تصاویری که ترسیم می کنند بعد در زبانی که به کار می‌گیرند یافتنی است. اشعار شاعران بر اساس شیوه‌های بیان شگردهای کلانی و کاربرد ویژه زبان از یکدیگر متمایز  می‌شوند. دگرگونی تصویرگری در تکامل شعر بی اهمیت است نکته مهم در سوی دیگر گونی در کاربرد زبان است در فرم مناسبات موتور همانندی های شگرد شناسیک و شباهت های روش بیان و نزدیکی های زبانی اهمیت دارند و نه تشابه مایه ها و تصاویر: "اثر هنری از آثار هنری پیشین و در پیوند با آنان پدید می آید شکل اثر هنری به وسیله ی رابطه اش با سایر آثار هنری که پیش از آن وجود داشتند تعریف و شناخته می شوند. هدف شکل تازه ای نیست که محتوایی تازه را بیان کند، بل شکل تازه می آید تا جانشین شکل کهن شود که دیگر ارزش ها و توان زیبایی شناسیک خود را از دست داده است". شکلوفسکی این حکم فردیناند برونه تیر را تکرار کرد که:" میان تمامی اثرپذیری های هنری تاثیری که متنی ادبی از متن دیگر می گیرد مهمترین است." تینیانوف درباره ی اثر پذیری از آثار گوگول نوشته است که داستایفسکی با ویران کردن شکل هزل که در داستان های گوگول یافت می شوند گونه ی تازه ای از مطایبه ی رندانه را آفریده است:" زمانی که از سنت ادبی یا از تداوم ادبی یاد می کنیم معمولاً خطی مستقیم به نظرمان می آید که سخنگویان کهنسال و جوان یک شاخه ادبی شناخته شده را با یکدیگر هم بسته می‌کند اما مسئله بارها پیچیده‌تر است خطی مستقیم وجود ندارد و بیشتر گسست مطرح است ز نقطه شناخته شده به گونه‌ای پیکار هرگونه جانشینی ادبی پیش از هر چیز پیکار است گونه‌ای ویران کردن ارزش‌های کهن و بازسازی دلخواه آن" . نظر فرمالیست ها در مورد شعر هنوز هم تازه و جذاب است و آنان در گام نخست با یکی از مهمترین احکام سمبولیست ها یعنی این نظر که" شعر بیان اندیشه است به یاری تصویر"مخالفت  کردند. ریشه انتقاد آنها را می‌توان در آثار گوستاو سپت یافت. این فیلسوف پدیدارشناس تاکید داشت که تصویر شاعرانه چیزی توهی است تصویری سبز شده بر بوم نقاشی یا بر صفحه کاغذ نیست نیست صرفاً بیانی است مجازی استعاره یا کنایه ای است که نمی توان مشاهده اش کرد ماده ی اصلی شعر نه تصاویر و نه انگاره هایند و نه بیان اندیشه با زبان. زمانی که شکلوفسکی  می گفت شاعران انگاره ها را نمی آفریند و آنها را از زبان طبیعی و زبان معیار "گردآوری می کنند"،به دیدگاه گوستاو شپت بازمی‌گشت. شکلوفسکی می گفت که واژه خون در یک شعر خونین نیست یعنی از خون واقعی ساخته نشده است بر واژه ای است با ویژگی های زبان شناسیک خود، از حروف ای خاص تشکیل شده ضربآهنگی از آن خود دارد و از مناسبت همنشینی با واژگان دیگر معنا (یا معانی متعدد) می یابد؛ کار ناقد شناختن این هستی ادبی واژه است و نه بررسی تعَین های فرهنگیش. نتیجه این بس نه تنها دستیابی به مفهومی تازه و دقیق از زبان شاعرانه است پاره ای نظریات نا درست را یکسر کنار می گذارد. مثلا شکلوفسکی دیدگاه بنیادین سمبولیست ها راکه به موجب آن انگاره های شعری از مفاهیم ساده ترند رد می کرد و می پرسید که آیا تشبیه ابر ها به شیاطین کر و لال در شعر مشهور تیوچف همچون انگاره ساده تر شناخته می شود یا از راه دقت به "بازی زبانی"؟
این نکته که شعر پیش از هر چیز"بازی زبانی"است،ریشه در مفهوم"آشنایی زدایی"دارد.غرابت و شگفتی زبان شاعرانه هر شعر را به "موجودی یکه" بدل می کند و در این راه شگرد های زبانی بسیار به کار شاعر می آیند که فرمالیست ها تلاش کردند شماری از آنها را بیان کنند.۱)نظم و همنشینی واژگان در شعر، که بنیان آن آهنگ و موسیقی واج هاست، به هر واژه اهمیت و تشخص می بخشد هر واژه به گفته مالارمه "ذات حقیقت "می‌شود. شگردهای زبان شاعرانه( کاربرد وزن قافیه ، تعدَد قافیه،ردیف،دقت به موسیقی آوایی) سرانجام واژه یا واژگانی را در شعر برجسته می کنند و آن را از بار معنایی و کاربرد هر روزه اش جدا می سازند، تا چیزی بیگانه، تازه وارد ،یکه و دارای تجلی شود؛و این زدودن عادت هاست،آشنایی زدایی است.۲)مجازهای بیان شاعرانه(استعاره و انواع مجاز،کنایه،تشبیه و انچه به فارسی "حسامیزی"خوانده اند).۳)ایجاز و خلاصه گویی.۴)کاربرد واژگان کهن(که باستانگرایی خوانده اند).۵)کابرد ویژه ی ساختار نحوی نا آشنا یا کهن۶)کاربرد صفت به جای موصوف۷)ترکیب های معنایی جدید۸)بیان استوار به ناسازه های منطقی۹)نو آوری واژگانی،ساختن واژگان ترکیبی جدید.
شعر توالی آهنگین واژگان است و به هیچ واقعیتی جز زبان دلالت ندارد و تنها با قربانی کردن سویه ی معنایی یک کلام می توان گفت که شعر وجود دارد شکلوفسکی در این مورد نوشت:" شعر موجد این احساس است که چیزها ناشناخته نمی شوند بل تنها به چشم می آیند" . او از تولستوی مثال  آورد که گویی برای نخستین باردیده می شوند"؛ درست در همین ویژگی زبان شعری، یعنی در تازگی از تصویر کردن دور می‌شویم گام نخست در شعر منفرد کردن هر جزء معنایی است عناصر شعری"رونوشت ناب واقعیت"نیستند و نه در دلالت به چیزی خارج از خویش،بل در ترکیب های درونی خود معنا می یابند.یاکوبسن نوشته است:"آنچه هوسرل غیاب می خواندمهم است. هیچ واژه شاعرانه دارای موضوع [و دلالت معنایی] نیست  شاعر فرانسوی راست گفته بود که گل شاعرانه یعنی  غیاب عطر گل" . توماشفسکی می گفت:" شعر گفتاری است که یک سر بر اساس بافت آوایی خود نظم گرفته  است" ؛ و تینیانوف می‌گفت:" در شعر معنای واژگان با آواها تعدیل می‌شوند و در نثر آواها با معنا تعدیل می شوند می شوند" .
نقد مفهوم "شاعری همچون بیان اندیشه از راه تصویرگری" نقد سنت شعر سمبولیستی روسیه است. اما این مفهوم خود ریشه در نظریه ی ادبی رمانتیک های آلمانی دارد و بازتابش را در نقادی ادبی روسیه در سده ی نوزدهم می توان یافت. مثلا بلینسکی برای نخستین بار به سال ۱۸۲۱ قاعده ی " شعر و تصویر" را در مقاله ی " ایده ی هنر" به کار گرفته بود. به نظر شکلوفسکی و دیگر فرمالیست ها این قاعده به ابزار اصلی بیان شاعرانه یعنی مجاز لطمه میزند استعاره مجاز مرسل تشبیه و کنایه نیازی ندارند که" به چشم  آیند " و از هرگونه نسبت مستقیم با واقعیت رهایت نظر فرمالیست ها در مورد رهایی زبان شاعرانی از زبان هر روز و از واقعیت کاملترین بیان خود را در آثار یاکوبسن یافت.

یار محمد برای من یک دانشکده ی ادبیات است :در ستایش یک دوست

چند شعر میتراییکی از امید حلالی

تیمارستان سوسیالیستی یک شعر میتراییکی از رامین یوسفی

شعر ,های ,زبان ,ی ,ها ,بیان ,و نه ,فرمالیست ها ,می شوند ,است و ,را در

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

درياي مواج